در قسمت پنجم ستاره که هشدار پدرش دربارهی برگشتن احمد (مهدی سلطانی)، شوهر سابقش، را جدی نگرفته بود، وقتی سراغ شاکی پروندهی قدسی میرود با احمد روبرو میشود و به سرعت از آن جا پا به فرار میگذارد.
احمد که همسر سابق ستاره بوده است در زمان ازدواجشان بسیار ستاره را میآزرده و حتی برای موضوعی او را به زندان انداخته است. ستاره بعد از تمام شدن ۲ سال حبسش تصمیم میگیرد که حقش را از احمد بگیرد و او را به زندان بیاندازد. او در این راه موفق میشود، اما کسی که خودش را مادر احمد میداند و به چشم ستاره خود شیطان است با کینه اش دامن ستاره میگیرد...
ستاره: همیشه برام سوال بوده که ببینم تو جنی؟ پری ای؟ شیطانی؟... همیشه هم به یه جواب رسیدم: تو خود خود شیطانی در قالب انسان
منور: من خود کینه ام. ارثم کینه ست. میراثم کینه ست. وصیتم کینه ست. هدیه ام کینه ست...
اوضاع برای هما نیز پیچیدهتر میشود. مسعود رها را پیدا میکند و بعد از کتک کاری با او از راز عشق هما به شادان باخبر میشود؛ بنابراین به سراغ شادان میرود و او را تهدید میکند. رها نیز خودش را به شادان میرساند و خودی نشان میدهد. بدین شکل عرصه برای شادان که تحت انواع فشارهای خارجی است، از مرگ دخترش و رابطه اش با ستاره تا مسائل مربوط به حساب و کتاب کارخانه، تنگتر میشود و فشار را بر او افزون میکند.